يک امر بسيار مهمي که در ايجاد ارتباط موثر و موفق نقش بسيار کليدي را بازي ميکند و به شما کمک زيادي ميکند تا کاري کنيد که ديگران بخواهند با شما رابطه برقرار کنند و از بودن در کنار شما لذت ببرند،اين است که به اعتقادات و باورهاي آنها احترام بگذاريد.
افراد حاضرند براي عقايد و باورهاي خود ساعت ها بحث کنند،جنگ کنند،ديگران را بکشند و يا براي عقايد خود کشته شوند.پس ميتوان متوجه شد که يکي از بيشترين چيزهايي که براي افراد از اهميت بسيار بالايي برخوردار است،اعتقادات و باورهاي آنان است.
از طرفي اگر ما بخواهيم بهترين رابطه را با ديگران برقرار کنيد(همان طور که در مقالات و آموزشات قبلي نيز گفته شد) بايد موضوعات را از نظر ديگران نگاه کنيم و به گونه اي در راستاي خواسته هاي آنها گام برداريم و به آنها احترام بگذاريم.
خوب،بنا به تعاريف بالا وقتي اعتقادات ديگران براي آنها،يکي از مهمترين موضوعات است؛چه چيزي بهتر از آن است که به عقايد آنها احترام بگذاريم؟؟
کمي به زندگي خود فکر کنيد،به احتمال زياد اين موضوع براي شما هم پيش آمده است که شما علاقه زيادي به کسي که با شما هم عقيده نباشد،نشان نميدهيد و اگر کسي به گونه اي به اعتقادات شما توهين کرده باشد شايد از او متنفر هم شده باشيد.
اگر شما بخواهيد به صورت کاملا خيرخواهانه به کسي بگوييد که اعتقاداتش اشتباه است،خواهيد ديد که آن شخص حالت تدافعي ميگيرد و شروع ميکند به دفاع کردن از اعتقادات و باورهايش،پس اين روش براي داشتن روابط خوب نميتواند روش مناسبي باشد.
بهتر است براي برقرار کردن ارتباط خوب با ديگران به اعتقادات آنها احترام بگذاريم و با آنها همسو شويم و بعد اگر پيشنهادي داريم،بيان کنيم.
شايد پدرها و مادرهاي زيادي را ديده باشيد که فرزندانشان را نصيحت ميکنند و هيچ وقت نتيجه نميگيرند،چرا؟؟
چون آنها فقط خواسته و اعتقاد خودشان را مد نظر ميگيرند و احترامي به عقايد فرزندانشان نميگذارند و در صورتي در اين کار موفق ميشوند که با فرزندانشان هم راستا شوند و به باورهايشان احترام بگذارند و خواسته هايي که ميخواهند فرزندانشان انجام دهند را در قالب پيشنهاد به آنها ارايه کنند،به اين صورت بهتر ميتوانند موفق شوند.
در نهايت شما هم ميتوانيد با استفاده از همين موضوع و با احترام گذاشتن به عقايد ديگران،رابطه بسيار بهتري را با آنها برقرار کنيد.
يک پيشنهاد عالي براي شما که به بهتر شدن رابطه خود فکر ميکنيد دارم،پادکست صوتي <چند نکته طلايي و مهم در روابط? پيشنهاد ميکنم با کليک کردن روي لينک زير از اين پادکست صوتي رايگان ديدن کنيد،مطالب مفيدي براي بهبود رابطه در آن ذکر شده است.
پيدا کردن دوستان خوب و جديد و داشتنِ روابط موثر يکي از مهمترين موضوعات زندگي هر کدام از ما ميباشد. گوش کردن به نظر بسياري از اساتيد جهان،يکي از مهمترين نکاتِ يک ارتباط موثر است و افراد موفق،افرادي هستند که کمتر صحبت ميکنند و بيشتر گوش ميدهند و اين مهارت را به خوبي بلد هستند.شايد فکر کنيد که گوش کردن که کاري ندارد و نيازي به ياد گيري ندارد اما خيلي از ما اين مهارت را به درستي ياد نگرفته ايم و قطعا به کمک اين مهارت مي توانيم پيشرفت هاي زيادي بکنيم،خصوصا در روابطِ خودمان.
افراد به دنبال اين هستند که مهم باشند و به آنها توجه شود و حالا اگر شما به افراد،با ظرافت و دقت تمام گوش دهيد به صورت ناخودآگاه اين پيام را ميرسانيد که «تو و صحبت هايي که داري ميکني مهم و با ارزش است که من با دقت به آنها گوش ميدهم» و هر شخصي از اين پيام و از اين حس مهم بودن لذت ميبرد و در جبران او هم به صورت کامل به صحبت هاي شما گوش ميدهد و براي شما ارزش قايل خواهد بود.
در اين مقاله ميخواهيم نکاتي را با هم بررسي کنيم که باعث ميشود شنوندهِ بسيار خوبي باشيم و ديگران ترجيح دهند تا با ما ارتباط برقرار کنند و روابط شان را با ما ادامه دهند.
اين مقاله را هم بخوانيد:آيا ميتوان دوست هاي بسيار خوبي داشت؟!!?
در دنياي امروز بيشتر انسانها نيازمندِ توجه هستند. در واقع بسياري از کارهايي که انجام ميدهند براي جلبِ توجه ديگران است ، متاسفانه اين موضوع در جامعه ما نيز به نحوي خود را نشان ميدهد. بنايراين رعايت اين اصل و نکته که بتوانيم به حرف ها و شخصي که ما را مخاطب خود قرار داده گوش بدهيم،بسيار مهم و ضروري است. اگر هنگام مکالمه بي توجه باشيم شايد اين برداشت شود که حرف او برايمان اهميت ندارد و يا مطلبي که بيان ميکند اشتباه است و ما آن را قبول نداريم. گاهي پيش ميايد که حواس ما جاي ديگر است و فقط بايک بله يا خبر جواب ميدهيم و فکر ميکنيم اين موضوع از چشمِ طرف مقابل پنهان ميماند در صورتي که کاملا مشخص است که فقط چشمِ شما در اين مکالمه هست و اصطلاحاً دِلتان جاي ديگر ،پس نياز است براي جلب رضايت شخصي که با ما در حال مکالمه است،بهتر به حرف هايش گوش بدهيم و به نحوي او را در مکالمه همراهي کنيم و از تمام عواملي خارجي که باعث بي توجهي ما ميشود دوري کنيم.
راي اينکه مکالمه اي موفق داشته باشيم و بتوانيم به طرف مقابل اين حس را منتقل کنيم که حرف شما برايم اهميت دارد و اعتمادِ به نفس او را بيشتر کنيم،لازم است فقط به او نگاه کنيد.مثلا مدام به ساعت نگاه نکنيد يا به اطراف نگاه نکنيد،سعي کنيد به چشمانِ فرد مورد نظر نگاه کنيد و ارتباط چشمي برقرار کنيد. براي اينکه شنونده خوبي باشيم لازم است حس اعتماد و توجه خود را به شخصي که ما را مخاطب قرار داده منتقل کنيم، پس به او نگاه کنيد و حرف ها را به خوبي دنبال کنيد.
براي اينکه شنونده خوبي باشيم لازم است احساس راحتي و صميميت به طرف مقابل بدهيم تا بتواند راحت تر و صميمي تر با ما گفتگو کند. براي اينکار ميتوانيم از کلماتِ دوستانه استفاده کنيم مثلا بجاي اينکه بگوييم شما ،بگوييم تو و يا اسم او را صدا کنيم و از گفتن کلمات کتابي و سخت خودداري کنيم تا شخص مورد نظر معذب نشود و اين حس را به او منتقل کنيم که ما با او دوست هستيم و ميتواند خيلي راحت درباره موضوعات مختلف با ما صحبت و م کند.
برا جلب توجه و احترام به گوينده بايد در حين بحث و گفتگو،گاهي حرف ها را تاييد کنيم و يا حتي مخالفت خود را محترمانه بيان کنيم و صحبت ها را پيگيري کنيم تا گوينده بفهمد ما به او توجه مي کنيم و حواسمان جاي ديگر نيست. گاهي اوقات براي خودمان هم پيش آمده که در حين مکالمه يکدفعه سوالي مطرح ميشود و ما چون توجه کافي به مکالمه نداشتيم نميتوانيم پاسخ گو باشيم و بسيار شرمنده شديم و خجالت کشيديم. بنابراين نبايد گوينده اين حس را داشته باشد که بقول معروف با ديوار صحبت ميکند، پس يادمان باشد با گوينده همراه شويم و در مکالمه شرکت کنيم و واکنش نشان دهيم.
گاهي اتفاق ميافتد که در حين گفتگو برايمان مشکلي پيش آمده باشد و يا ذهنمان درگير جايي باشد آنوقت مُدام نگرانيم و نمي توانيم شنونده خوبي باشيم و يا مدام به تلفنِ همراه خود نگاه ميکنيم و منتظر پيام يا تماسي هستيم و باعث حواس پرتي گوينده ميشويم و اين موضوع سبب ميشود،رشته کلام از دست گوينده خارج شود و يا ادامه موضوع و مبحث را فراموش کند و ديگر نتواند به مکالمه خود ادامه دهد و اين موضوع باعث شرمندگي ما شود. پس بهتر است در حين يک گفتگو و يا يک جلسه کاري تلفن همراه خود را روي بي صدا قرار دهيم و با دل و جان با گوينده همراهي و هم فکري کنيم.
گاهي اوقات حواس پرت کن مي تواند کليدي باشد که در دست شماست و خيلي از ما عادت داريم با اجسامي اين چنين بازي ميکنيم پس مراقب اجسامِ اين چنيني نيز باشيد چون اگر هنگام صحبت کردنِ ديگران با چنين اجسامي بازي کنيم،نوعي بي احتراميِ بسيار بدي به ديگران کرده ايم.
شايد براي هر کسي پيش بيايد که بر اثر استرس و يا عجله براي ادامه مطلب،نتواند کلمه و واژه مورد نظر را پيدا کند و به مخاطب بگويد؛ اگر در چنين شرايطي قرار گرفتيد سعي کنيد به گوينده کمک کنيد و کلمهِ هم معنا و مفهوم را به او بگوييد تا ضمن احساس راحتي بتواند گفتگوي بهتري داشته باشد.
گاهي گوينده آشنايي کامل با زبان ما را ندارد(مثلا اهل شهر ديگري است) و در گفتن بعضي کلمات و يا درست اَدا کردن آن دچار مشکل ميشود ، در اين شرايط هم مي توانيد با همراهي گوينده و گفتن کلمات صحيح و مَد نظر وي به او در داستن يک مکالمه خوب و جذاب کمک کنيد.
صبور باشيد و عجله نکنيد تا نظر خود را بيان کنيد و يا مخالفت خود را اعلام کنيد، اجازه دهيد صحبتِ گوينده به اتمام برسد و بعد شما نظر خود را عنوان کنيد. اينکه مدام صحبت کسي را قطع کنيد بدترين رفتار در مکالمه است زيرا شخص فراموش ميکند در چه رابطه حرف ميزد و به نوعي بي احترامي ما را ميرساند.
بعضي اوقات در حين مکالمه سوالات زيادي برايمان پيش ميايد و دوست داريم سريع آنها را بيان کنيم تا به جواب برسيم اما اينکار باعث قطع گفتگو ميشود و ممکن است بقيهِ کساني که در اين گفتگو شرکت دارن دچار سردرگمي شوند. پس نزاکت و اَدب حکم ميکند با کمي تامل و حوصله مانعِ قطع مکالمه نشويد.
در يک مکالمه گاهي ابهام و سوالاتي برايمان پيش ميايد و يا گوينده از يک مطلبي به سرعت رد ميشود و يادش ميرود ادامه آن موضوع را بيان کند در اين شرايط سکوت نکنيد و سوالات خود را با اجازه و احترام در وقت مناسب بيان کنيد. اينکارِ شما نشان دهنده دقت و توجه شما به موضوع است و گوينده از پاسخ به شما لذت ميبرد و متوجه ميشود اين بحث و مکالمه براي شما جذاب و گيرا بوده است و شما را به وجد آورده است. البته طرح هر سوال و پرسشي درست نيست بايد سوالِ ما مربوط به همان موضوع و در راستاي گفتگو باشد و سوالاتِ بي جا نپرسيد چون بيشتر باعثِ گمراهي و پرت شدن از موضوع ميشود.
اگر موضوعي را گوينده گفت که شما متوجه نشديد،خجالت نکشيد و دوباره سوال بپرسيد.
براي بهتر شدنِ مکالمه و اينکه نشان دهيد شنوندهِ خوبي هستيد ،به دنبال حرف هاي مهم و نکته هاي کليدي در مکالمه باشيد و ميتوانيد آن ها را بيان کنيد و تاکيد کنيد که اين قسمت از مکالمه و صحبت ها برايتان جذابيت بيشتري داشت تا گوينده بتواند بهتر به شما توضيح دهد.ضمن اينکه با اين کار،به نوعي دلگرمي در گوينده ايجاد ميکنيد که حرف هاي او ارزشمند است. گاهي هم ميتوانيد از نکات مهم و حرف هاي ارزشمند يادداشتي تهيه کنيد ، وقتي گوينده شما را در حال يادداشت کردن ببيند بهتر ميتواند بحث را باز کند و صحبت هاي مورد علاقه شما را دنبال کند تا گفتگو حوصلهِ شما را سر نبرد و برايتان جذاب شود.
گاهي اوقات گوينده ميخواهد با شما درد و دل کند و يا از موضوعي ناراحت است و نياز دارد شما به او کمک کنيد، اگر در چنين شرايطي بوديد،بايد با گوينده همدلي کنيد يعني مشکلات مشابه را برايش مثال بزنيد و راه حل هاي خوب و هدفمند پيشنهاد کنيد تا گوينده بتواند راحت تر با شما صحبت کند و مُعذب نباشد و يا فکر نکند با مطرح کردن اين موضوع، باعث ناراحتي شما شده پس او را دلگرم کنيد و با او همراه شويد و به او اعتماد کنيد و صحبت هاي خود را راحت عنوان کنيد؛بگذاريد اين حسِ راحتي به گوينده منتقل شود تا هر دو از مکالمه لذت ببريد.
نخواهيد که در مکالمه،ديدگاه هاي خود را به فردِ مقابل تحميل کنيد و با ذهنِ باز به صحبت هاي گوينده گوش دهيد.اگر ذهن تان را باز کنيد،بهتر مي توانيد با او همدل و يکپارچه شويد.
پيدا کردن دوست خوب يک مسئله است و تداوم دادن به رابطه دوستي موضوعي ديگر است و اين که بتوانيم ما يک دوست خوب باشيم و به عمرِ رابطه دوستي مان بيفزاييم موضوعي است که ميخواهيم در اين مقاله با هم داشته باشيم.بي شک دوستي يک موضوعي است که در زندگي همگي ما وجود دارد و از جمله موضوعاتي است که شايد هميشه به زندگي ما گره خورده باشد و اگر در آن موفق باشيم زندگي زيبايي را خواهيم داشت ولي اگر روابطِ دوستي خوبي نداشته باشيم واقعا زندگي، کمي سخت به ما ميگذرد و در واقع کيفيتِ زندگي ما را در برخي موارد اطرافيان ما تعيين مي کنند و دوستانِ ما در زندگي ما نقش بسيار مهمي را دارند.
دو نکته اصلي و بسيار مهم وجود دارد که رعايت اين دو نکته ميتواند به کلي روابطه تان را بسيار محکم و پايدار کند و کساني را به چشم ديده ام که با رعايت همين دو نکته روابط دوستي بسيار صميمي و محکمي را دارند.با ما همراه باشيد.
صداقت به کلي در زندگي امري بسيار مهم و حياتي است.صداقت باعث ميشود تا فردي که با او رابطه دوستي خود را آغاز کرده کرده ايد،به شما اعتماد بسيار زيادي کند و اگر خود را به عنوان فردي صادق به اطرافيانِ تان نشان دهيد, از اينکه انقدر به شما اعتماد خواهند کرد،شگفت زده خواهيد شد.
دروغ و دو رويي فرکانس منفي دارد و فردي که دروغ ميگويد،هم به خاطر اينکه فرکانسي که ميفرستد منفي است و هم به خاطر اينکه اعتماد بقيه افراد را از دست ميدهد،در رابطه با ديگران دچار مشکل ميشود و کسي ترجيح نميدهد با فرد دروغ گو به هر نحوي رابطه برقرار کند،چه برسد که رابطه دوستي خود را محکم تر و صميمي تر کند.
به همين خاطر است که اديان الهي صداقت را توصيه کرده و دروغ را منع کرده اند و حتي آنرا گناه شمرده اند چون اين گناه،ما را از مسير پيشرفت دور ميکند.
شما را نميدانم ولي من که هيچ گاه کسي را که دروغ ميگويد و به اصطلاح دو رو است؛در هيچ مدل از روابط،موفق نديدم چه برسد به رابطه دوستي چون بسياري از افراد حرفهايي که حتي به نزديک ترين افرادشان مانند همسر،والدين،خواهر و برادر و يا فرزند خود نميزنند،با دوستان خود در ميان ميگذارند پس ارزش دوستي و رفاقت بسيار بالاست و صداقت باعث تداوم بسيار در آن ميشود.
اگر شما تا به حال اين موضوع را سرسري گرفته ايد،پيشنهاد ميکنم با جدّيت بيشتري آنرا بررسي کنيد و اگر حتي به يکي از دوستاني که او را بسيار دوست داريد و رابطهِ تان را ارزشمند ميدانيد؛دروغ گفته ايد حتما به نحوي با او درميان بگذاريد و از او بخواهيد تا شما را ببخشد و به او قول بدهيد که ديگر اين کار را تکرار نخواهيد کرد و حتما رو قولِتان بمانيد.نگران نباشد،ميدانم شايد غرورتان اجازه ندهد ولي اين کار را انجام دهيد،ارزشش را دارد و در طولاني مدت نتيجه هاي بسيار زيبايي خواهد داشت!
تقريبا ميشود گفت که اکثر افراد خودشيفته اند و اين يک اصل مهم است و شما بايد آنرا بدانيد و از اين اصل به درستي استفاده کنيد.وقتي که اين را بدانيم که افراد بيشتر به فکر خودشان هستند و بيشتر ميخواهند کارهاي خودشان جلو برود،آنگاه ميتوانيم با کمک کردن به آنها کاري کنيم تا بيشتر روي ما حساب کنند و خودشان طالب اين باشند تا دوستيِ شان را با ما محکم تر کنند و از ته دل بخواهند تا رابطه دوستيِ شان را با ما تتا ابد ادامه دهند.
ديل کارنگي در کتاب «آيين دوست يابي» که يکي از بهترين کتاب ها در اين حوزه است،ميگويد:اين يکي از اصول پايه اي و اساسي معاشرت با افراد است و اگر آنرا درک کنيد و از آن استفاده کنيد،ميتوانيد کاري کنيد تا ديگران عاشق دوستي با شما باشند فقط کافي است موضوعات را از نقطه نظر ديگران ببينيد و سعي کنيد با تمام وجود و با نيت خير خواهانه به آنها کمک کنيد تا به موضوعي که ميخواهند برسند و بعد از آن ببينيد که خودشان طالب ارتباط برقرار کردن بيشتر با شما خواهند شد.
البته دوست خوب وعزيز،هميشه اين موضوع را در نظر داشته باش که کمک کردن و خدمت به ديگران را با تعادل انجام دهي و اگر ديدي که کمک کردن به آنها باعث وارد شدن خسارت به خودت خواهد شد،هرگز اين کار را انجام ندهي چون در طولاني مدت خسته خواهي شد و شايد حتي بعضي اوقات نااميد؛!!و نکته ديگر آن اين است که در صورت کمک کردن هيچ انتظاري از آنها نداشته باش زيرا باعث آزارت خواهد شد.
حتما در ادامه آموزشات در اين سايت تمامي اين موضوعات را بيشتر باز خواهيم کرد و مورد بررسي بيشتري قرار خواهيم داد.موفق و کامياب باشيد.
انواع گوناگوني از مثالها وجود دارد که سخنران يا ارائهدهنده ميتواند از آنها استفاده کند تا به مخاطب کمک کند که موضوع و نکات کليديِ ارائه را بهتر درک کند. اين مثالها شامل موقعيتها، مسائل يا داستانهاي مشخصي ميشوند که به انتقال ايدهاي عموميتر کمک ميکنند. سه نوع مثال اصلي وجود دارد: مختصر، مبسوط و فرضي
مثالهاي مختصر براي توضيح بيشتر نکتهاي به کار ميروند که شايد بلافاصله براي مخاطبان واضح نباشد، اما آنقدر پيچيده نيست که نياز به مثالي طولانيتر داشته باشد. سخنران ممکن است مثالهاي مختصر را جداگانه يا همراه با نکتهاش بيان کند. سخنران شايد از مثالي مختصر در سخنرانياي دربارهي سياست و در توضيح مجلس شوراي اسلامي بهره بگيرد. از آنجايي که بسياري از افراد با چگونگي کار مجلس شوراي اسلامي آشنا هستند، سخنران شايد فقط اشاره کند که اعضاي اين مجلس با راي مردم انتخاب ميشوند و با طرحِ مثالي مختصر، توضيح دهد که اين مجلس چطور در اداره کشور سهيم است. در اين موقعيت شايد لازم نباشد که مثالي با توضيح طولاني از فرايند شکلگيري و کار مجمع گزينندگان مطرح شود؛ چون بسياري از مردم با اين فرايند آشنا هستند.
از مثالهاي مسبوط زماني استفاده ميشود که سخنران دربارهي موضوعي پيچيدهتر سخن ميگويد و چنين ميانديشد که مخاطبش شايد با آن آشنا نباشد. سخنران در مثالي مسبوط شايد بخواهد با بهرهگيري از يک نمودار، جدول يا ابزار ديداري ديگر، به مخاطب کمک کند تا مثال را بفهمد. نمونهاي که مثال مبسوط ميتواند در آن بهکار رود، ارائهاي است که در آن سخنران توضيح ميدهد که چطور اصل «ارزش زماني پول» در امور مالي کاربرد دارد. چون اين مفهومي است که شايد مردمِ ناآشنا با امور مالي بلافاصله متوجهاش نشوند، سخنران بايد از يک معادله و ابزارهاي کمکي ديگر بهره بگيرد تا به مخاطب کمک کند که اين اصل را بهتر بفهمد. مثال مسبوط احتمالا نسبت به مثال مختصر، زمان بيشتري براي توضيح ميبَرَد و دربارهي موضوعي پيچيدهتر است.
مثال فرضي مثالي ساختگي است که ميتواند زماني بهکار رود که سخنران، موضوعي پيچيده را توضيح ميدهد که وقتي آن را در شرايطي واقعيتر يا مرتبط قرار دهد، بهتر معنا مييابد. براي نمونه، اگر سخنراني دربارهي احتمالات آماري سخن ميگويد، به جاي توضيح احتمالات برحسب معادلات، شايد براي مخاطب معنادارتر باشد که مثالي فرضي بسازد. اين مثال ميتواند داستاني دربارهي دختري به نام سارا باشد که 10 آبنبات از کيسهاي محتوي 50 آبنبات برميدارد؛ نيمي از آبنباتها به رنگ قرمز و نيم ديگر آبيرنگ هستند. سپس سخنران، اين احتمال را که کل 10 آبنباتِ برداشتهشدهي آني قرمز باشد، مشخص ميکند. مثال فرضي به مخاطب کمک ميکند تا با تجسمِ بهترِ موضوع، با نکتهي ارائه به شکلي مؤثرتر ارتباط برقرار کند.
مثالها به مخاطب کمک ميکنند تا نکات کليدي را دريابد؛ آنها بايد مربوط به نکته و مکملِ موضوع باشند.
مثالها براي ارائهاي که پشتيبانش شواهد هستند، ضرورياند و به مخاطب کمک ميکنند تا پيامِ ارائهشده را به شکلي مؤثرتر درک کند. مثال، موقعيت، مسئله يا داستاني مشخص است که هدفش کمک به انتقال ايدهاي کليتر است. مثالها زماني مؤثرتر هستند که به عنوان مکملي براي يک نکتهي کليدي در ارائه بهکار روند و بر موضوعات مهمِ ارائه تمرکز کنند.
روشي براي انتقال مؤثر مثالها، بهرهگيري از مثال براي شفافسازي و تکميل نکتهاي کليدي در يک ارائه است. اگر سخنران، سميناري دربارهي اين دارد که چطور بهره وري در محيط کار تشويق شود، شايد از مثالي استفاده کند که بر کارمندي متمرکز است که انگيزهاي (مانند پاداش) دريافت ميکند تا سختتر کار کند و اين کار بهرهوري کارمند را ارتقا ميدهد. چنين مثالي نقش مکمل دارد و به مخاطب کمک ميکند تا بهتر بفهمد که چطور با بهرهگيري از انگيزه، عملکرد را در محيط کار بهبود ببخشد.
مثالها براي کمک به مخاطب بهمنظور درک بهتر موضوع ضروري هستند. با اين حال، سخنران بايد مراقب باشد که بيش از حد از مثال استفاده نکند؛ چون مثالهاي زياد شايد با سردرگمکردنِ مخاطب، حواس او را از تمرکز بر نکات کليدي پرت کنند.
مثالها همچنين بايد موجز و مرتبط باشند تا سخنران، توجه مخاطب را از دست ندهد. مثالهاي موجز بايد اثري بزرگ بر اشتياق مخاطب داشته باشند و در زماني کوتاه درک شوند.
منبع: سايت چطور
استاد حسن پناهي يکي از بزرگترين اساتيد ايران و جهان است و اگر بخواهيم موضوعاتي که آقاي حسن پناهي در آنها استاد است را فهرست بندي کنيم و آنها را در کتابي بنويسيم احتمالا آن کتاب 1543523674723467 صفحه خواهد داشت و در واقع کلام و زبان و قلم نميتواند براي استاد کافي باشد و حق مطلب را به جا بياورد.
استاد حسن پناهي بسيار مرد فروتني است و هيچگاه خودش را به عنوان يک استاد معرفي نکرده است و خودش هميشه ميگويد که باز هم بايد ياد بگيرم و براي دانستن و استاد شدن در جهان هستي اصلا نهايتي وجود ندارد. استاد بسيار فرد مردمداري است و همه اطرافيان اين بزرگوار اين موضوع را تاييد کردهاند. همه ميگويند که استاد بسيار خوب با ما برخورد ميکند و آنقدر فروتن است که اگر کسي او را نشناسد متوجه نميشود که او استاد بسيار بزرگي است. استاد حسن پناهي آنقدر فروتن است که خود کلمه فروتن آنقدر فروتن نيست و همه آسمانها و زمين در فروتني اين استاد بزرگوار ماندهاند!
استاد حسن پناهي بسيار فرد پختهاي است و واقعا کلمه به کلمه از حرفهاي که اين استاد بزرگ ميزنند را بايد از طلا و نقره نوشت چون استاد واقعا فرد بسيار دنيا ديدهاي هستند.
استاد در حال حاظر در بورس فعاليت ميکند البته اين کار را به شخصه انجام نميدهد چون زمان استاد بسيار گران بها است و نميتواند وقت خود را بيش از اندازه صرف اين موضوعات کند. استاد بيشترين زمان خود را صرف يکي از شاگردان خود ميکند و به او درسهاي زندگي ميدهد. شاگرد او فرزاد خليليان است و او مدعي است که از بهترين شاگردان استاد است.
استاد هرزگاهي به سالنهاي فوتبال هم ميرود و ورزش يکي از سرلوحههاي زندگي استاد حسن پناهي است.
استاد مشغول نوشتن کتاب شعر خود هم هست اما متاسفانه اين کتاب هنوز تکميل نشده است و اميدواريم که اين کتاب زودتر به عرصه چاپ برود و در دست همگان قرار گيرد.
يکي از بهترين شاگردان استاد حسن پناهي فرزاد خليليان است چون مدت زمان بسيار زيادي را شاگرد استاد بوده و هست. اين شخص مدعي است که بهترين شاگرد استاد است و همواره ارادت بسيار خاصي را به استاد دارد و قصد دارد تا آخر عمر شاگرد استاد بماند و از استاد حسن پناهي رازهاي بيشتري از زندگي را ياد بگيرد. وقتي که با شاگرد استاد مصاحبه کرديم و گفتيم که اگر شاگرد استاد هستيد براي ما يک خاطره از استاد بگوييد. او گفت يکبار داشتيم با هم کليپ خندهدار درست ميکرديم و وقتي که نوبت استاد شد استاد گفت « من نه!!». او ميگويد اين اتفاق در مشهد برايمان اتفاق افتاده است و اگر از خود استاد بپرسيد او اين موضوع را تاييد خواهد کرد.
نتيجه گيري: استاد حسن پناهي از بهترين استادهاست و واقعا کامه استاد برازندهي اين بزرگوار است و فرزاد خليليان شاگرد استاد حسن پناهي است و اين موضوعي است که نميتواند آن را کتمان کرد.
استاد حسن پناهي يکي از بزرگترين اساتيد ايران و جهان است و اگر بخواهيم موضوعاتي که آقاي حسن پناهي در آنها استاد است را فهرست بندي کنيم و آنها را در کتابي بنويسيم احتمالا آن کتاب 1543523674723467 صفحه خواهد داشت و در واقع کلام و زبان و قلم نميتواند براي استاد کافي باشد و حق مطلب را به جا بياورد.
استاد حسن پناهي بسيار مرد فروتني است و هيچگاه خودش را به عنوان يک استاد معرفي نکرده است و خودش هميشه ميگويد که باز هم بايد ياد بگيرم و براي دانستن و استاد شدن در جهان هستي اصلا نهايتي وجود ندارد. استاد بسيار فرد مردمداري است و همه اطرافيان اين بزرگوار اين موضوع را تاييد کردهاند. همه ميگويند که استاد بسيار خوب با ما برخورد ميکند و آنقدر فروتن است که اگر کسي او را نشناسد متوجه نميشود که او استاد بسيار بزرگي است. استاد حسن پناهي آنقدر فروتن است که خود کلمه فروتن آنقدر فروتن نيست و همه آسمانها و زمين در فروتني اين استاد بزرگوار ماندهاند!
استاد حسن پناهي بسيار فرد پختهاي است و واقعا کلمه به کلمه از حرفهاي که اين استاد بزرگ ميزنند را بايد از طلا و نقره نوشت چون استاد واقعا فرد بسيار دنيا ديدهاي هستند.
استاد در حال حاظر در بورس فعاليت ميکند البته اين کار را به شخصه انجام نميدهد چون زمان استاد بسيار گران بها است و نميتواند وقت خود را بيش از اندازه صرف اين موضوعات کند. استاد بيشترين زمان خود را صرف يکي از شاگردان خود ميکند و به او درسهاي زندگي ميدهد. شاگرد او فرزاد خليليان است و او مدعي است که از بهترين شاگردان استاد است.
استاد هرزگاهي به سالنهاي فوتبال هم ميرود و ورزش يکي از سرلوحههاي زندگي استاد حسن پناهي است.
استاد مشغول نوشتن کتاب شعر خود هم هست اما متاسفانه اين کتاب هنوز تکميل نشده است و اميدواريم که اين کتاب زودتر به عرصه چاپ برود و در دست همگان قرار گيرد.
يکي از بهترين شاگردان استاد حسن پناهي فرزاد خليليان است چون مدت زمان بسيار زيادي را شاگرد استاد بوده و هست. اين شخص مدعي است که بهترين شاگرد استاد است و همواره ارادت بسيار خاصي را به استاد دارد و قصد دارد تا آخر عمر شاگرد استاد بماند و از استاد حسن پناهي رازهاي بيشتري از زندگي را ياد بگيرد. وقتي که با شاگرد استاد مصاحبه کرديم و گفتيم که اگر شاگرد استاد هستيد براي ما يک خاطره از استاد بگوييد. او گفت يکبار داشتيم با هم کليپ خندهدار درست ميکرديم و وقتي که نوبت استاد شد استاد گفت « من نه!!». او ميگويد اين اتفاق در مشهد برايمان اتفاق افتاده است و اگر از خود استاد بپرسيد او اين موضوع را تاييد خواهد کرد.
نتيجه گيري: استاد حسن پناهي از بهترين استادهاست و واقعا کامه استاد برازندهي اين بزرگوار است و فرزاد خليليان شاگرد استاد حسن پناهي است و اين موضوعي است که نميتواند آن را کتمان کرد.
درباره این سایت